یک عدد مامان به فروش می رسد داستان اول از مجموعه چهار جلدی فروشی ها است. این مجموعه، داستان کشکشهای اسکار و دوستاش نورا با افراد خانواده و امر و نهیهای پدر و مادرشان است.
در داستان یک عدد مامان به فروش می رسد، اسکار که با به دنیا آمدن برادر کوچکترش حس میکند مادر به او توجهی ندارد، تصمیم میگیرد مادرش را بفروشد. با کمک بهترین دوستش نورا آگهی برای فروش مادرش درست میکند. اما هر کس برای خرید مادر میآید مورد قبول او قرار نمیگیرد. سرانجام اسکار متوجه خوبیهای مادرش میشود و میفهمد هیچ انسانی کامل نیست.
کلوی توی مسیر مدرسه تا خانه هر روز، روی نیمکت، مرد بی خانمانی را می بیند که حسابی بوی بد می دهد. مردی که همه او را «آقای بوگندو» صدا می زنند. کلوی که نه مدرسه را دوست دارد و نه خانه را، کم کم با «آقای بوگندو» دوست می شود. دیدارهای یواشکی و درددلهای کلوی و «آقای بوگندو» ادامه پیدا می کند تا روزی که اهالی تصمیم می گیرند پیرمرد را از شهر بیرون کنند. برای همین هم کلوی یواشکی او را می برد توی انباری خانه شان. فکرش را بکنید یک آدم بوگندو توی انباری خانه ی آدم چه فاجعه ای که به بار نمی آورد! مگر می شود این راز را مخفی کرد؟ از طرفی، انگار «آقای بوگندو» هم رازی دارد که نمی تواند آن را به کسی بگوید. شاید وقتش شده که بینی مان را بگیریم و خواندن این کتاب بوگندو را شروع کنیم!
کلوی توی مسیر مدرسه تا خانه هر روز، روی نیمکت، مرد بی خانمانی را می بیند که حسابی بوی بد می دهد. مردی که همه او را «آقای بوگندو» صدا می زنند. کلوی که نه مدرسه را دوست دارد و نه خانه را، کم کم با «آقای بوگندو» دوست می شود. دیدارهای یواشکی و درددلهای کلوی و «آقای بوگندو» ادامه پیدا می کند تا روزی که اهالی تصمیم می گیرند پیرمرد را از شهر بیرون کنند. برای همین هم کلوی یواشکی او را می برد توی انباری خانه شان. فکرش را بکنید یک آدم بوگندو توی انباری خانه ی آدم چه فاجعه ای که به بار نمی آورد! مگر می شود این راز را مخفی کرد؟ از طرفی، انگار «آقای بوگندو» هم رازی دارد که نمی تواند آن را به کسی بگوید. شاید وقتش شده که بینی مان را بگیریم و خواندن این کتاب بوگندو را شروع کنیم!
دیوید والیامز نویسندهی کتاب «آقای بوگندو»، اهمیت دوستی و همدلی را در بطن داستانی خندهدار برای نوجوانان بازگو می کند. سبک نوشتاری والیامز و طنز زبان او را می توان با رولد دال مقایسه کرد. تا جایی که منتقدان در نشریات زیر درباره ی کتاب «آقای بوگندو» گفته اند:
روزنامه ی فایننشیال تایمز: «کتابی خندهدار و خواندنی»
ریکی پسر ۱۰-۱۲ ساله ای است که به نظر همکلاسی هایش کمی عجیب وغریب است. حتی مادرش هم این طور فکر می کند. او خیلی دوست دارد معروف باشد ولی در هیچ چیز مهارتی ندارد؛ نه در ریاضی، نه فوتبال، نه دوچرخه سواری نه خیلی کارهای دیگر که معمولا برای پسرها مثل آب خوردن است. ریکی فکر می کند تنها مهارتی که دارد پخمه بودن است. او حتی از ظاهر خود هم راضی نیست.
او یک راز دارد او می تواند مانند پرندگان پرواز کند. او این توانایی را از پدرش به ارث برده است. اما مشکل اینجاست که اگر کسی حتی پرنده یا گربه ای او را در حال پرواز ببیند سقوط می کند. این یعنی این که نمی تواند این مهارت فوق العاده اش را به نمایش بگذارد و به آرزویش یعنی مشهور شدن برسد و دل سامانتا، دختری را که به تازگی به همسایگی آن ها آمده است به دست آورد. اما در هر داستان از این مجموعه چهار جلدی ماجراهایی پیش می آید و موقعیت هایی به وجود می آید که ریکی ویژگی ها و استعدادهایش را کشف می کند، ویژگی هایی مانند کنجکاوی، مهربانی، باهوش بودن و …